درس هفتم
شهادت امام و اسارت اهلبیت
حالا دیگر کسی برای یاری امام(ع) باقی نمانده بود. حسین(ع) به سمت خیمهها آمد، تا با زنها و بچهها خداحافظی کند. بچههای امام(ع) دورش را گرفتند، زنها شروع به گریه کردند. امام(ع) همه را دلداری میداد وآرامشان میکرد. بعد به کنار امام زین العابدین(ع) رفت امام سجاد(ع) به شدت مریض بود و به همین دلیل نمیتوانست به میدان برود. امام حسین(ع) به فرزندشان توصیههای لازم را کردند و بعد با همه خداحافظی کردند و از خیمه خارج شدند. شمشیرشان را آماده کردند و بعد وارد میدان شدند و شروع به جنگیدن کردند. هر کس که با امام مبارزه میکرد، خیلی زود مغلوب میشد و کشته میشد.
همهی سربازهای دشمن ترسیده بودند. شجاعترین سربازهای دشمن بهدست امام(ع) کشته شده بودند. عمر سعد گفت: وای بر شما، میدانید با چه کسی میجنگید، این فرزند”علی(ع)” شجاعترین مرد عرب است، همه با هم به او حمله کنید. با این دستور عمر سعد همهی سربازها دور امام(ع) را گرفتند و شروع به جنگیدن کردند. ولی هنوز کسی حریف امام(ع) نشده بود و همچنان سربازهای دشمن بودند که میافتادند و کشته میشدند. در این حال عمر سعد دستور تیراندازی داد. حالا دیگر کسی از سربازان بیکار نبود با شمشیر، با تیر، با نیزه و حتی با سنگ شروع به زدن کردند. به بدن مبارک امام(ع) تیرهای زیادی خورده بود. امام (ع) از اسب به روی زمین افتاد. بدن مبارک امام(ع) پر از نیزه و تیر شده بود. خون تمام بدن حضرت(ع) را پوشانده بود. دیگر آخرین لحظات عمر با برکت سومین امام ما رسیده بود. کسی که عمرش را برای هدایت مردم صرف کرده بود حالا همهی یاران و دوستان و اقوام خودش را برای هدایت مردم از دست داده بود، روی خاکهای داغ کربلا، غرق به خون و با لبی تشنه شروع به دعا کردن و صحبت با خدای خودش کرد: “خدایا من بر آنچه که بر سرم آمد صبرمیکنم، و راضی هستم به خواست و فرمان تو، به جز تو خدایی نیست تو فریاد رس بیکسانی…”
شهادت امام حسین (ع)
شمر فریاد زد: چرا منتظرید، حسین(ع) زخم زیادی دارد، تشنگی او را از پا درآورده است، کار او را تمام کنید. ولی کسی جرأت نداشت به امام(ع) نزدیک شود. همه میترسیدند امام(ع) را به شهادت برسانند. در همین حال خودش به سمت امام(ع) رفت و … .
غارت خیمه ها
در باقیماندهی کاروان امام حسین(ع) به غیر از امام سجاد(ع) مردی باقی نمانده بود. سربازهای دشمن دور خیمهها را گرفتند و یکی یکی آنها را آتش زدند. همهی زنها و بچهها از خیمههایشان بیرون ریختند وبه هر طرف میدویدند.
امّا حضرت زینب علیها السلام میخواست امام سجاد(ع) را نجات بدهد؛ چون ایشان خیلی مریض بود. شمر با چند سرباز به خیمهی امام سجاد(ع) حمله کرد، تا ایشان را هم بکشد. ولی یکی از سربازها گفت: این مرد خیلی بیمار است و خودش از بیماری میمیرد. با این گفتهی او شمر هم از کشتن امام سجاد (ع) صرفنظر کرد.
دیگر همهی خیمهها سوخته بود. حضرت زینب سلام الله علیها با چند زن دیگرِ کاروان، به دنبال بچهها میرفتند تا آنها را پیدا کنند و یک جا جمع کنند. خورشید عاشورا هم کم کم داشت غروب میکرد. حالا دیگر سروصدایی در کربلا نبود. سکوت غریبی همهی دشت را فرا گرفته بود و تنها صدایی که میآمد صدای هق هق گریه بچهها و زنها بود.سربازان دشمن جسدهای کشته
شدگان سپاه خودشان را جمع کردند و دفن کردند، اما پیکرهای پاک امام (ع) و یاران شهیدش، غرق در خون بر روی زمین افتاده بود.
غم سنگینی روی دل بچهها و زنها نشسته بود و آن شب کسی نتوانست بخوابد. دو روز بعد قبیله بنی اسد که در اطراف کربلا زندگی میکردند به کربلا آمدند و به کمک امام سجاد(ع) پیکرهای پاک امام(ع) و یارانش را دفن کردند. روز بعد از شهادت امام حسین (ع) عمر سعد دستور داد تا همه زنها و بچهها را سوار شتر کنند تا به کوفه ببرند. سرهای شهدا را هم که از تنهای آنها جدا کرده بودند به نیزه زدند و به دنبال قافلهی اسرا حرکت دادند.
روش؛ مانند درس پنجم.
رمز جدول این جمله از امام حسین(ع) را کامل میکند: «اگر دین ندارید…….».
- نام یکی از اصحاب امام(ع) که وقت نماز را در ظهر عاشورا به امام(ع) اعلام کرد. –ابو ثمامه
- عمل رفتن به حرم معصومین علیهم السلام و یا سلام دادن به آنها. – زیارت.
- به خانواده پیامبرصلی الله علیه و آله میگویند: – اهل بیت علیهم السلام.
- محل دفن حضرت زینب و حضرت رقیه علیهما السلام. – دمشق.
- مسلم(ع) پس از ورود عبیدالله به کوفه از خانه مختار به خانه او پناه برد. – هانی
- به اقوام و خویشاوندان امام حسین(ع) که پس از شهادت اصحاب حضرت به میدان رفتند، میگویند. – بنی هاشم.
- نام خواهر امام حسین(ع). – ام کلثوم
- قاتل امام حسین(ع).
- به معنای ناصر و معین. – یار
- راز و نیاز با پروردگار. – دعا
حدیث درس
امام حسین (ع): “من جاد ساد و من بَخِلَ رَذُلَ”
“هر کس ببخشد به بزرگی میرسد و هر کس بخل بورزد پست میشود.”
شعر درس
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست
هر کجا مینگرم نور رخش جلوهگر است هر کجا میگذرم جلوه مستانه اوست
دوستداران حسن را گو، طلبند حاجت را حاجت جمله، یقین از در شاهانه اوست
سوالات
- امام(ع) چرا همه یاران و فرزندان و اقوامش را در این جنگ از دست داد؟ برای چه هدفی؟ امام(ع) همه یارانش را برای هدایت مردم و اصلاح دین خدا از دست داد.
- در آخرین لحظات امام حسین(ع) چه کرد؟ زیر لب دعا میکرد و با خدا راز نیاز داشت، که خدایا هر چه خواست تو است من به آن راضیام و به جز تو خدایی نیست.
- امامِ بعد از امام حسین(ع) چه کسی است؟ و چرا در کربلا شهید نشد؟ امام سجاد (ع) و چون مریض بودند دشمن از کشتن او صرف نظر کردند.
خلاصه
نهایتاً پس از شهادت یاران و فرزندان امام حسین(ع)، امام(ع) وارد میدان جنگ شد و پس از جنگی بسیار شجاعانه، دشمن امام(ع) را به شهادت رساند. سپاه دشمن پس از شهادت مظلومانه امام حسین(ع)، به خیمه های زنان و کودکان حمله کرد و حضرت سجاد(ع) را همچون بیمار بودند به شهادت نرساندند و روز بعد از شهادت امام حسین (ع)، کاروان اسرا را با سرهای به نیزه شده شهدا به سمت کوفه بردند.